من تنها هستم اما تنها من نیستم بیا ای خسته خاطر دوست ! ای مانند من دلکنده و غمگین من اینجا بس دلم تنگ است
| ||
|
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی
**** روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم ساکن کوی بت عربدهجویی بودیم
عقل و دین باخته، دیوانهی رویی بودیم بستهی سلسلهی سلسله مویی بودیم کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود یک گرفتار از این جمله که هستند نبود
******* نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت
این همه مشتری و گرمی بازار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش من بودم باعث گرمی بازار شدش من بودم *****
عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او داد رسوایی من شهرت زیبایی او
بس که دادم همه جا شرح دلارایی او شهر پرگشت ز غوغای تماشایی او
****** چاره این است و ندارم به از این رای دگر که دهم جای دگر دل به دلآرای دگر
چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر بعد از این رای من این است و همین خواهد بود
من بر این هستم و البته چنین خواهدبود نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: غم نوشته های من [ چهار شنبه 1 شهريور 1391
] [ 20:3 ] [ baya ] |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |